۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

نقد یک شاخه نیلوفر محسن چاووشی


نیلوفرای 5 ماهه

گوش به زنگ و سراسیمه التهاب این سالها را به جان خرید و مشتاق این راه پر مشقت را پیمو د ، پا پس نگذاشت و کوتاه هم نیامد ؛ بیشک دستمزد این سالها قدری بیشتر از یک شاخه نیلوفر بود.

برخی بر این باور بودند که او مرثیه میخواند ، امروز هم غرض ورزانه به او خرده میگیرند و گروهی نیز چشمهایشان را میبندند و به هر چه که او میخواند دل میسپارند که اینها به نوبه خود دردناک و اسفبار است.
امروز که 5 ماه از عمر اولین آلبوم رسمی محسن چاووشی میگذرد فرصت را غنیمت میشمارم تا بتوانم بازگو کننده ی عقایدی باشم که هنوز هم متعقدند که چاووشی نتوانسته حقش را از دنیای موسیقی بگیرد و خود را به آن تحمیل کند ،
گروهی که بر این باورند یه شاخه نیلوفر اگر چه بسیار خوب بود ولی موفق به خلق موقعیت نشد.

فروش خیره کننده ی آلبوم یه شاخه نیلوفر در روزهای ابتدایی نوید سال خوبی را برای دوستداران موزیک چاووشی میداد ، اما در آن سو دلهره از بازتاب کارها و نظرات مخاطبان برای گروه تهیه کننده ی آلبوم و هوادارن تیز بین چاووشی بسیار آزار دهنده بود.
ریسکی که چاووشی با پخش آلبوم یه شاخه نیلوفر متحمل شد بسیار بالا بود چرا که گوشهایی که سالها عادت به شنیدن ریتمهای اتو کشیده و ملودی های تکراری دارند، آیا تلفیقی ازراک و سازهای سنتی و صدای پخته چاووشی را میپذیرند؟
و یا روزه ی نشنیدن میگیرند؟
با گذشت زمان ، پی بردیم که این دلهره ها پر بیراه نبود ، زیرا هر چه که بیشتر از تولد یه شاخه نیلوفر میگذرد مواظبت و مراقبت از آن کمتر میشود.
البته این مصداق خارج از دنیای هواداری محسن چاووشی است ، عامه ایی که گاه تاب شنیدن ندارند ، چرا که خواننده های ما مخاطبان را به این عادت دادند تا درجا زدن هایشان را ستایش کنند.

به کار بردن تحریر ها در دستگاهای مختلف موسیقی ناشی از کار بلد بودن هنرمند نیست بلکه بالا بردن و به روز کردن صلیقه ی مخاطب وظیفه ی هر هنرمند مسوولی است.
اما آلبوم یه شاخه نیلوفر!
آلبومی که در آن صدای چاووشی به مرز پختگی کامل رسید و بسیار دلنشین تر و چاووشی تر از همیشه بود ، شعرها قوی تر و ژرفای کلام عمیق تر شده بود و چاووشی نیز به خوبی حق مطلب را ادا کرد و آهنگسازی هایش نیز تقریبا کم نقص تر شده بود و با همه ی این تفاسیر چرا؟
چرا نتوانست تشنگان شنیدن موسیقی ناب را سیراب کند؟

تنها احتمالی که در این میان قوت پیدا میکند و بیشتر سو سو میزند ضعفهایی بود که آلبوم در تنظیمهایش داشت ، پراکندگی سازها و جلو بودن صدای سازها نسبت به صدای خواننده در بعضی دقایق و شلوغ کردن آهنگها با صداهای مختلفی که به جای ترغیب مخاطب به شنیدن دوباره و چند باره در او دلزدگی ایجاد کرد.

آلبومی که مفهوم شعرهایش همه در یک راستا بود و گلایه وار معشوقه اش را ستایش میکرد ، که شاید این امر صلیقه ایی گروه تهیه کننده نیز قدری به آلبوم ضربه زد.
من حیث المجموع این آلبوم اتفاقی نسبتا تازه در موسیقی ایران بود که با استقبالی خوب در روزهای اول مواجه شد و به یکباره به رکودی صلب رسید ،

و با تکیه به این مثل که آزموده را آزمودن خطاست ، این روزها که چاووشی در حال تهیه آلبوم جدیدش هست فرصت مناسبی تا نقدی عامیانه و کلی از آلبوم انجام دهیم و به او بگوییم که معدود مکانها و خیابانهایی در سطح شهر میتوان پیدا کرد که آنجا صدای آهنگهای آلبوم جدید او طنین انداز شود ، و این برای ما بسیار ناراحت کننده است اما این امر دلیل بر ضعف کار چاووشی و همکارانش نیست بلکه ناشی از این است که جامعه ی ما هنوز آمادگی لازم برای شنیدن و تحمل راک را ندارد ؛ و به این امر هم واقف هستیم که محمد آهاری تمام توان خود را خرج این آلبوم کرد و آزمایش خوبی برای او در اولین کار جدی تنظیمش بود که این آزمایش چندان به نفع محسن چاووشی نشد و به گوش مخاطبانش خوش نیامد..

با تشکر از محسن چاووشی و همکارانش و همه ی شما دوستان

هیچ نظری موجود نیست:

فرهاد عزیزی